تولد توله هایی با DNA گرگ وحشی منقرضشده؛ رستاخیزی واقعی یا نمایشی علمی؟

تولد توله هایی با DNA گرگ وحشی منقرضشده؛ رستاخیزی واقعی یا نمایشی علمی؟
شرکت آمریکایی Colossal اعلام کرده سه توله گرگ با ویژگیهای ژنتیکی مشابه گرگهای وحشی منقرضشده را متولد کرده است. این خبر در ظاهر شبیه داستانهای فانتزی است، اما پشت آن، واقعیتهای پیچیدهتری درباره علم، فناوری و مرزهای اخلاقی نهفته است.
در این پروژه، تولهها با نامهای رومولوس، رموس و خالسی نامگذاری شدهاند؛ انتخابی که هوشمندانه به افسانهها و فرهنگ عامه گره خورده است. رومولوس و رموس به داستان اسطورهای بنیانگذاران رم اشاره دارند که گفته میشود توسط گرگی بزرگ شدند. خالسی نیز یادآور شخصیت محبوب سریال «بازی تاج و تخت» است که گرگهای وحشی بزرگ نقش مهمی در داستان او داشتند. این نامگذاریها بهنوعی نشان میدهد شرکت Colossal از همان ابتدا قصد داشته این پروژه را در فضای رسانهای و فرهنگی برجسته کند، و از جنبههای احساسی و تخیلی برای جلب توجه عمومی استفاده کند.
این تولهها گرگ وحشی نیستند؛ بلکه حاصل مهندسی ژنتیکاند
اگرچه رسانهها از بازگشت گرگ وحشی صحبت میکنند، اما واقعیت این است که این تولهها حاصل یک آزمایش ژنتیکیاند و نمیتوان آنها را نمونه واقعی از گونه منقرضشده دانست. Colossal با استفاده از فناوری ویرایش ژنوم CRISPR-Cas9، تنها حدود ۲۰ تغییر ژنتیکی را از DNA گرگهای وحشی باستانی استخراج و در ژنهای گرگ خاکستری امروزی وارد کرده است. در واقع، آنچه متولد شده، گرگهایی هستند با چند ویژگی ظاهری شبیه به گرگ وحشی، نه موجودی با تمام صفات فیزیولوژیک و رفتاری گونه منقرضشده. این تفاوت اساسی، مرز میان “بازسازی” و “تقلید” را بهخوبی نشان میدهد.
پیشرفت واقعی این پروژه، نه در شباهت تولهها با گرگهای وحشی، بلکه در فرآیند دقیق علمی است که طی آن رخ داده. دانشمندان ابتدا موفق شدند DNA باستانی را از دندان ۱۳ هزار ساله و استخوان گوش ۷۲ هزار ساله گرگهای وحشی استخراج کنند. سپس ژنوم کامل آنها را با ژنوم گرگ خاکستری مقایسه کردند تا تفاوتهای کلیدی را شناسایی کنند.
این تفاوتها شامل ۲۰ SNP (تکنوکلئوتیدهای متغیر) بود که در صفاتی مانند اندازه بدن، ساختار استخوانبندی و رنگ پوشش تأثیر داشتند. پس از آن، این ژنها بهطور دقیق در ژنوم گرگهای امروزی ویرایش شده و جنینهای حاصل در بدن سگهای خانگی جایگذاری شدند.
چرا این تولهها هنوز گرگ وحشی نیستند؟ اهمیت تفاوتهای ژنتیکی عمیق
یکی از نکات کلیدی در تحلیل این پروژه، توجه به تفاوت ژنتیکی میان گونههاست. حتی انسان و شامپانزه با وجود ۹۸.۸٪ شباهت ژنتیکی، تفاوتهای رفتاری و شناختی عمیقی دارند. فاصله تکاملی میان گرگ وحشی و گرگ خاکستری نیز بیش از ۳۰۰ هزار سال است. این یعنی صدها هزار تغییر ژنتیکی طی این مدت ایجاد شده و تنها ویرایش ۲۰ ژن نمیتواند موجودی را به گذشته بازگرداند. از این رو، گرچه ظاهر تولهها تا حدی شبیه گرگهای منقرضشده است، اما از نظر علمی، این موجودات هنوز همان گرگ خاکستریاند با کمی تغییر در ظاهر.
فرصتها و تهدیدها؛ آینده این فناوری به کجا میرسد؟
تکنولوژی بهکاررفته در این پروژه پتانسیل بزرگی برای کمک به حفظ گونههای در معرض خطر دارد، بهویژه در مواردی که تنوع ژنتیکی کاهش یافته و گونهها با مشکل زادآوری مواجهاند. اما این فناوری همانقدر که امیدبخش است، میتواند مخاطرهآمیز هم باشد. اگر حیوانی با ویژگیهای ظاهری یک شکارچی منقرضشده وارد اکوسیستمی امروزی شود، رفتار آن ممکن است کاملاً متفاوت باشد و تعادل زیستی را بههم بزند.
اکنون این تولهها در یک منطقه حفاظتشده ۲۰۰۰ هکتاری زندگی میکنند، اما هنوز معلوم نیست تعاملشان با سایر گونهها چه پیامدهایی خواهد داشت.
برخی دانشمندان معتقدند انرژی و بودجهای که صرف پروژههایی مثل «باززایی» گونههای منقرضشده میشود، بهتر است صرف حفاظت از تنوع زیستی فعلی، ترمیم زیستگاهها و جلوگیری از انقراض گونههای زنده شود. این دیدگاه میگوید بهجای احیای گذشتهای که بازگشتناپذیر است، باید آیندهای پایدارتر را بسازیم. با این حال، حتی اگر پروژه گرگ وحشی یک تقلید باشد، باز هم ارزش علمی آن غیرقابل انکار است و میتواند مسیرهای تازهای در زیستشناسی، پزشکی و حتی کشاورزی باز کند.
باززایی یا بازسازی؟ تصمیم با ماست
در نهایت، پروژه Colossal نشان داد که “بازگرداندن” یک گونه ممکن است بیشتر به معنای بازسازی ظاهری باشد تا احیای واقعی. اما این توانایی – و مسئولیت – جدید ماست که با قدرت بازآفرینی حیات، چه کار خواهیم کرد؟ آیا این فقط نمایش فناوری است یا گامی بهسوی آیندهای متفاوت در رابطه انسان با طبیعت؟
منبع خبر: www.independent.co.uk
اخبار مرتبط با دنیای علم:
هرم اسرارآمیز زیر آب در ژاپن، تاریخ باستان را زیر و رو میکند
ابرفوران مرگبار یلواستون؛ چگونه یک انفجار میتواند ۹۰ هزار نفر را فوراً نابود کند؟

