هشدار کارشناسان : اعطای شخصیت حقوقی به هوش مصنوعی میتواند پایان کار بشر باشد

هشدار کارشناسان : اعطای شخصیت حقوقی به هوش مصنوعی میتواند پایان کار بشر باشد
در حالی که بحثهای عمومی درباره هوش مصنوعی بیشتر بر کنترل و مهار این فناوری متمرکز است، کارشناسان هشدار میدهند خطر واقعی در حال حاضر در حال شکلگیری است: ورود تدریجی سیستمهای هوش مصنوعی به فضای حقوقی، جایی که ممکن است حقوقی مشابه انسانها به آنها اعطا شود.
گمانهزنیهای رایج درباره آینده هوش مصنوعی معمولاً حول این محور میچرخد که چگونه باید این فناوری را کنترل کرد تا به تهدیدی برای بشریت تبدیل نشود. اما آنچه ممکن است از چشم عموم پنهان بماند، ساختارهای حقوقیای است که میتوانند بستری برای قدرتگیری بیسروصدای هوش مصنوعی فراهم کنند.
خطر اصلی در آینده نه در خروج هوش مصنوعی از کنترل، بلکه در اعطای حقوق قانونی مانند مالکیت اموال، بستن قراردادها یا نگهداری داراییهای مالی به این سیستمها نهفته است؛ وضعیتی که ممکن است باعث شود هوش مصنوعی به بازیگری اقتصادی تبدیل شود که انسانها توان مقابله با آن را نداشته باشند.
پیتر رینهارت، کارآفرین در حوزه زیرساخت داده، در مقالهای با عنوان «جایگزینی مدیریت میانی با APIها» هشدار داد که بسیاری از مشاغل بهطور کامل تحت کنترل نرمافزارها قرار دارند. به گفته او، رانندگان اوبر مثالی از این روند هستند؛ آنها در واقع قطعهای از یک ماشین عظیم برنامهنویسیشدهاند که تحت نظارت الگوریتمهایی مانند قیمتگذاری پویا فعالیت میکنند.
نگرانیهایی از این دست نشان میدهد که مسئله صرفاً فنی یا شغلی نیست، بلکه به چارچوبهای حقوقی و توزیع قدرت در جامعه مربوط میشود. برای جلوگیری از غلبه هوش مصنوعی، تنها مهارت و هوش انسانی کافی نیست؛ بلکه باید چارچوبهای قانونی روشنی نیز وجود داشته باشد.
تجربههای حقوقی واقعی نیز نشاندهنده این روند هشداردهندهاند. استفن ثالر، محقق هوش مصنوعی، در سال ۲۰۱۹ با ثبت اختراعی در چند کشور تلاش کرد سیستم هوش مصنوعی خود به نام DABUS را بهعنوان مخترع به رسمیت بشناساند. با وجود نوآوری طراحی شده توسط این سیستم، دادگاههای آمریکا، بریتانیا و استرالیا درخواست او را رد کردند و تأکید کردند که تنها اشخاص طبیعی میتوانند بهعنوان مخترع شناخته شوند.
همچنین تلاش او برای ثبت اثر هنری تولید شده توسط سیستم Creativity Machine نیز با شکست مواجه شد؛ چرا که دفتر کپیرایت آمریکا و دادگاه فدرال تصریح کردند که خلق آثار هنری نیازمند مؤلف انسانی است.
اما این فقط آغاز راه است. اگر چارچوبهای حقوقی محکم و شفافی تعیین نشود، دیر یا زود شاهد پذیرش تدریجی حقوق قانونی برای هوش مصنوعی خواهیم بود؛ موضوعی که میتواند نهادهایی چون مالکیت و مسئولیتپذیری را در جوامع انسانی متزلزل کند.
یک نقطه شروع برای ترسیم این مرزها، به طرز جالبی، میتواند قانون حقوق مدنی سال ۱۸۷۱ آمریکا باشد. قانونی که در ابتدا برای حمایت از حقوق شهروندان آزادشده پس از لغو بردهداری تدوین شد، اکنون میتواند چارچوبی برای تعیین حقوقی باشد که نباید به سیستمهای غیرانسانی اعطا شود.
مقایسه حقوقی با شرکتها نیز چندان قابل اتکا نیست. اگرچه شرکتها نیز شخصیت حقوقی دارند، اما در نهایت تحت کنترل و مسئولیت انسانها هستند. در مقابل، سیستمهای هوش مصنوعی ممکن است بدون نظارت انسانی، بهطور مستقل عمل کرده و ثروت و قدرت جمعآوری کنند.
نتیجهگیری:
راهحل پیشنهادی ساده است اما حیاتی: سیستمهای هوش مصنوعی نباید اجازه مالکیت، عقد قرارداد، نگهداری دارایی مالی یا مشارکت در دعاوی حقوقی را داشته باشند. این ممنوعیتها نهتنها مانعی برای نوآوری نیستند، بلکه تضمین میکنند چارچوبهای حقوقی همچنان مبتنی بر قضاوت انسانی و اصول مسئولیتپذیری باقی بمانند.
در غیر این صورت، آیندهای نزدیک در انتظار ماست که نه با قیام ماشینها، بلکه با سقوط چارچوبهای قانونی انسانی مواجه خواهیم شد. و در آن زمان، ممکن است همگی برای همیشه “زیر API” قرار بگیریم.
منبع : thehill

