مافیای آب واقعیت دارد؟ ایران را خشک میکند

مافیای آب واقعیت دارد؟ ایران را خشک میکند
رئیسجمهور پیشین آمریکا، دونالد ترامپ، در سخنرانی اخیر خود در عربستان سعودی، انگشت اتهام را بهسوی آنچه «مافیای آب ایران» خواند، نشانه رفت. او گفت: «در حالیکه کشورهای عربی بیابانها را به زمینهای حاصلخیز تبدیل کردهاند، رهبران ایران زمینهای سبز را به بیابان بدل کردهاند؛ مافیای فاسد آب، رودخانهها را خشک کرده و مردم را بینصیب گذاشته است.»
این نخستینبار نیست که ترامپ از سوءمدیریت زیستمحیطی جمهوری اسلامی انتقاد میکند. او در سال ۲۰۱۸ نیز هشدار داده بود که سپاه پاسداران، بهویژه از طریق بازوی عمرانی خود – قرارگاه خاتمالانبیاء – در حال شتاب دادن به فروپاشی زیستمحیطی ایران است. به گفته او، سدسازیهای بیرویه و پروژههای انتقال آب، رودخانهها و دریاچهها را خشک کرده و طوفانهای گردوغبار بیسابقهای را بهوجود آوردهاند.
اما این بحران برای مردم ایران چیز تازهای نیست. کارشناسان و فعالان زیستمحیطی سالهاست که هشدار میدهند بحران آب در ایران نهتنها طبیعی نیست، بلکه نتیجهی شبکهای سازمانیافته از فساد، رانتخواری و سوءمدیریت ساختاری است.
مافیای آب چگونه عمل میکند؟
اصطلاح «مافیای آب» سالهاست در داخل ایران برای توصیف شبکهای غیررسمی اما قدرتمند بهکار میرود. این شبکه شامل برخی وزرا، معاونان، مدیران شرکتهای عمرانی و کارشناسانی است که تحت پوشش نهادهایی مانند «شورای عالی آب» فعالیت میکنند. محور اصلی این شبکه شرکت دولتی «توسعه منابع آب و نیروی ایران» است که پروژههای عظیم سدسازی و انتقال آب بینحوضهای را اجرا میکند.
از پایان جنگ ایران و عراق تاکنون، این شرکت و مسئولان آن به بازیگران اصلی بحران آب کشور بدل شدهاند. پروژههای آنها، بدون ارزیابی زیستمحیطی، منابع عمومی را به پروژههایی با هدف سودجویی سیاسی و اقتصادی سوق دادهاند. نتیجه این عملکرد، خشکی گستردهی دشتها، کاهش بیسابقه سفرههای زیرزمینی و فرونشست زمین در بسیاری از مناطق کشور است.
فرونشست زمین؛ زلزلهای خاموش
طبق آمار رسمی، ۵۰۰ دشت از ۶۰۹ دشت کشور دچار افت شدید سطح آبهای زیرزمینی و فرونشست شدهاند. در مناطقی مانند جنوب تهران و استان اصفهان، زمین سالانه تا ۳۱ سانتیمتر فرونشست میکند؛ در حالیکه تنها چند میلیمتر جابهجایی سالانه میتواند زیرساختها را تخریب کند.
شکاف زمین، ترک خوردن دیوارها، آسیبدیدگی پلها و خطوط لوله و کاهش شدید سطح آبهای زیرزمینی، همه نشانههایی از یک فروپاشی تدریجی اما خطرناکاند. در حالیکه در ایالتهایی مانند کالیفرنیا نیز این پدیده دیده میشود، اما در ایران، فساد سازمانیافته و نبود نظارت باعث تشدید آن شده است.
نماد بحران: زایندهرود و اصفهان
شهر تاریخی اصفهان و رودخانهی زایندهرود نمادی از این بحراناند. زایندهرود که زمانی شریان حیاتی شهر بود، اکنون تنها در زمان سیلاب یا باز شدن مقطعی سد جریان مییابد. در حالیکه سد زایندهرود قبل از انقلاب ساخته شده، سوءمدیریت در این حوضه آبریز و تخصیص منابع آب به صنایع و مزارع متعلق به افراد بانفوذ، بحران را به اوج رسانده است.
آب زایندهرود برای کارخانههای فولاد، کشاورزی صنعتی و طرحهای عمرانی در استانهایی مانند یزد منحرف میشود. در مقابل، دولت برای جبران این کمبود، آب از دیگر حوضهها منتقل میکند، بیآنکه به عواقب زیستمحیطی آن توجهی داشته باشد.
راهکار چیست؟
نویسنده مقاله پیشنهاد میدهد که اگر ترامپ واقعاً میخواهد در موضوع بحران آب ایران کاری انجام دهد، باید مافیای آب را هدف تحریم قرار دهد. بهجای تحریمهای گسترده، تحریمهای هدفمند علیه افراد و شرکتهایی که در پروژههای مخرب زیستمحیطی نقش دارند، مؤثرتر است. همچنین، حمایت از دانشمندان، کشاورزان و مهندسان ایرانی از طریق دسترسی به ابزارهای فناورانه، دادههای ماهوارهای و سامانههای پایش آب میتواند راهی برای بازسازی زیرساختها و تقویت توان بومی باشد.
سرمایهگذاری در کشاورزی پایدار، احیای آبخوانها و مدیریت شفاف منابع آبی، تنها مسیر خروج ایران از این بحران است. در غیر این صورت، خشکسالی و مهاجرت گسترده نهتنها ایران، بلکه منطقه را با بیثباتی بیشتری مواجه خواهد کرد.

